قلم زنی روی برنج سبب مرگ هنرمند معروف شد

قدیمی ترین حکاکی مسی که ما می شناسیم اثر استاد از سال 1446 به نام «تاژک زدن مسیح» است. علاوه بر این نقاشی از نظر فنی ناقص و ناشیانه، نمونه هایی از رتبه هنری بالاتر کمی بعد وجود داشت. «استاد کارت‌های بازی»، هنرمندی که احتمالاً در اواسط قرن پانزدهم در جنوب غربی آلمان کار می‌کرد، باید در اینجا به‌ویژه ذکر شود.

پیشرفت فنی و هنری قلم زنی روی برنج  بسیار سریع اتفاق افتاد و سرانجام توسط مارتین شونگگوئر (1453 – 1491) و آلبرشت دورر (1471 – 1528) به درجه ای از کمال رسید که در دوره بعدی دوباره به دست نیامد.

پس از اختراع حکاکی، حکاکی روی ورق مسی تقریباً به طور انحصاری به عنوان “وسیله تولید مثل” مورد استفاده قرار گرفت، شبیه به حکاکی فولادی که بسیار دیرتر توسعه یافت.

آلبرشت دورر در جوانی مارتین شونگوئر و حکاکی ایتالیایی مانتگنا (1431-1508) را الگوهای خود در این هنر جوان می دید.

بعدها، دورر الهام بخش و الگوی حکاکی های هلندی و ایتالیایی شد. علاوه بر این، دورر پنج حکاکی آهنی ایجاد کرد.

قلم زنی

حکاکی‌های آهنی، یعنی حکاکی‌ها، به زره‌سازان برمی‌گردد که زره‌ها و اسلحه‌ها را با زیورآلات قلم‌زنی تهیه می‌کردند.

حکاکی پس از دورر به سرعت توسعه یافت و صفحه مسی جایگزین آهن زنگ زدگی شد.

هرکول سگرز هلندی (1589 – 1645 (1639? recgerschieren) یک آزمایشگر پرشور بود.

برخی از حکاکی های او بر روی کاغذ رنگی چاپ شده است. علاوه بر جوهر سیاه

او همچنین از رنگ های دیگر استفاده کرد یا چاپ را با رنگ های گواش رنگ آمیزی کرد. او در جاهایی برای دستیابی به جلوه‌ای نقاشی‌آمیز، خاک رس را رها کرد.

آثار او الگویی برای رامبراند بود که آثارش و تکنیک آن‌ها حرف‌های زیادی برای گفتن به نویسندگان زمان ما دارد.

در دوران باروک، اچینگ توسط بسیاری از هنرمندان به یک تکنیک هنری فاخر تبدیل شد. تصور توهم گرایانه به این واقعیت کمک کرد که حکاکی، فراتر از توصیف هوشیار قبلی فرم، ارزش های بیانی خاص نقاشی ها را درک کرد و آنها را به ارزش های گرافیکی تبدیل کرد.

رامبراند (1606 – 1669) احتمالاً هنرمندی در این زمان بود که بیشترین پتانسیل فنی را از حکاکی به دست آورده بود و آن را تابع اهداف هنری خود قرار داده بود.