در قرون وسطی، اسباب بازی های کودکان در درجه اول بیانگر موقعیت و ثروت بود. تفاوت بین لایه ها به سختی می توانست بیشتر باشد. در حالی که بچههای خانوادههای ثروتمند عروسکهایی با لباسهای زیبا، اسبهای سرگرمی، تیلههای شیشهای یا مجسمههای نقرهای داشتند، بچههای خانوادههای فقیر به ندرت وقت بازی داشتند.
آنها نیز مانند بزرگسالان مجبور بودند برای گذران زندگی خود پول به دست آورند. آنها توانایی خرید ضد گلوله اسباب بازی را نداشتند، بنابراین چیزهای زیادی را خودشان درست میکردند و از مواد طبیعی مانند کاه، چوب یا چوب استفاده میکردند.
از سوی دیگر، در خانه های شاهزاده، مهمانی های شکار مینیاتوری و آشپزخانه های عروسکی کاملاً مجهز حتی برای فرزندان ساخته می شد.
به دلیل نفوذ زیاد کلیسا، اهمیت اسباب بازی های جنسیتی در قرون وسطی افزایش یافت. پسران زره پوش با شمشیرهای کودکان یا با تیر و کمان بازی می کردند تا نقش بعدی خود را به عنوان شوالیه تمرین کنند.
دختران با کمک عروسک ها و وسایل مختلف خود را برای نقش مادری آماده کردند. از عروسک ها با دقت زیادی مراقبت می شد و با احتیاط رفتار می شد.
لوازم خیاطی، بافندگی و ریسندگی و وسایل جواهرسازی نیز برای دختران به عنوان سرگرمی و آموزش «وظایف خانگی» به آنها خدمت می کرد.
از نظر آموزشی با ارزش و با ارزش یادگیری بالا – اسباب بازی ها باید از اواخر قرن 18 اینگونه باشند. فردریش فروبل نه تنها مهدکودک را در این زمان اختراع کرد، بلکه متوجه شد که دوران اولیه کودکی چقدر برای رشد و آموزش اهمیت دارد.
با این پیش زمینه، او اسباب بازی های خود را با هدف ارتقای مهارت های حرکتی ظریف، تخیل و توانایی های ورزشی در کودکان وارد بازار کرد، از جمله ست های ساختمانی و وسایل بازی ورزشی.
با صنعتی شدن، تولید اسباب بازی به طور اساسی تغییر کرد. فناوری های جدید امکان تولید اسباب بازی ها را در مقادیر زیاد فراهم کرد. انتخاب اجناس مختلف افزایش یافت و قیمت آنها کاهش یافت، به طوری که خانواده های کمتری می توانستند به فرزندان خود عروسک، ماشین و حیوانات عروسکی هدیه دهند.
در صنعت اسباب بازی نیز از مواد جدید استفاده شد. ورق فلزی نازک که از آن ماشینهای اسباببازی و فیگورها به تعداد زیاد تولید میشد، محبوبیت خاصی داشت.